معنی ازسازهای موسیقی

حل جدول

ازسازهای موسیقی

تار، دوتار، سه تار، ویولون، ویولن


ازسازهای بادی

نی‌انبان
ساکسیفون
شیپور
ترومپت
‌سرنا
کلارینت
توبا
سورنا، کرنا، شهنای، نرمه نای، دوزله، درای، هفت بند، نی، شمشال، شیپور
درباره سازهای بادی بیشتر بدانید:
سازهای بادی به سازهایی گفته می‌شود که دمیده شدن هوا در آن‌ها باعث تولید صدا گردد. سازهای بادی از اولین آلات موسیقی بودند که به دست بشر ساخته شدند. انسان‌های قرون گذشته آموخته بودند که با دمیدن در مخروط، برگ، یا حتی شاخ حیوانات می‌توانند صدایی بلند و بوقی مانند تولید کنند. آن‌ها با استفاده از این دانش به ساختن آلات موسیقی کنونی پرداختند.


ازسازهای زهی

آلتو

بربط

ویولا

کنترباس

کمانچه، رباب، غژک، بربط، چنگ، دوتار، قانون، سلانه، سه تار، تنبور، تار، عود، شورانگیز، تال، سنتور

ویولون


ازسازهای قدیمی هندی

وینا


موسیقی

موزیک، نوا

فارسی به عربی

موسیقی

موسیقی

عربی به فارسی

موسیقی

موزیک , موسیقی , اهنگ , خنیا , رامشگری

لغت نامه دهخدا

موسیقی

موسیقی. (اِخ) جمال الدین محمودبن عبدالاربلی ادیب معاصر ابن خلکان و در هنر موسیقی و جز آن سخت استاد بوده است. (از ابن خلکان ج 1 ص 148).

موسیقی. (معرب، اِ) علم تألیف لحون. فن تألیف الحان. (مفاتیح). علم ادوار. علم نغمات. علمی است که بدان احوال نغمات و ازمنه ٔ آن توان دانست. به عبارت دیگر، موسیقی دو فن است فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دویم اوزان ازمنه معلوم گردد و آن را فن ایقاع خوانند. (از خلاصهالافکار فی معرفهالادوار شهاب صیرفی). موسیقی از ایران به عرب و از آنجا به زمان حکم بن هشام به توسط زرقون [زرگون] و عیون به اندلس و از اندلس به دیگر قسمتهای اروپا نقل شد. (نفح الطیب ج 1 ص 753). صنعت آهنگها و نغمات. دانش سازها و آوازها. غنا. خنیا. ترکیب اصوات به صورت گوشنواز. علم الحان و آن یک قسمت از اقسام چهارگانه علوم ریاضی قدماست. ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی برشمرده و فلاسفه ٔ اسلامی نیز رای او را پذیرفته اند؛ ولی از جهت مسلم و تغییر ناپذیر نبودن همه ٔ قواعد و اصول آن مانند علوم ریاضی، آن راهنر نیز محسوب داشته اند. (از یادداشت مؤلف). عبارت است از معرفت احوال الحان و آنچه التیام الحان بدان کامل شود. (از نفائس الفنون). موسقی. (ناظم الاطباء). فرمود تا کتابی تصنیف کنم به پارسی دری در... علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناساز آوازها و نهاد لحنها. (دانشنامه ٔ علایی).
گهی اقسام موسیقی که هرکس
پدید آورد بر الحان پیکر.
ناصرخسرو.
ز موسیقی آورد سازی برون
که آن را نشد کس جز او رهنمون.
نظامی.
سعدیا تا کی سخن در علم موسیقی رود
گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل.
سعدی.
مطربی می گفت با خسرو که ای گنج سخن
علم موسیقی ز علم شعر نیکوتربود.
امیرخسرو دهلوی.
و رجوع به ماده ٔ آهنگ و لحن و نیز ایران باستان ج 1 ص 103 و کشف الظنون و مرآهالخیال و یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 162 و حکمت اشراق ص 204 شود.
- الحان موسیقی سرای، آهنگ موسیقی سراینده. سراینده ٔ آهنگهای موسیقی. نوازنده ٔ سازهای موسیقی. (از یادداشت مؤلف):
داودصوت، انده زدای، الحان موسیقی سرای
ادریس دم صنعت نمای اعجاز پیدا داشته.
خاقانی.


موسیقی دان

موسیقی دان. (نف مرکب) موسیقی داننده. استاد علم موسیقی. که در فن موسیقی عالم باشد. (از یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

موسیقی

[یو.] (اِ.) فن آواز خواندن و نواختن ساز.

فرهنگ عمید

موسیقی

فن آواز خواندن و نواختن ساز،
آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

موسیقی

خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی

فرهنگ فارسی آزاد

موسیقی

مُوسِیقِیّ، منسوب به مُوسِیقِی (مُسِیقِی عربی است ولی تشدید ندارد)،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

معادل ابجد

ازسازهای موسیقی

318

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری